ایده و کانسپت طراحی معماری ، تعاریف و روش های خلق ایده
ایده و کانسپت طراحی معماری
تعریف ایده و کانسپت :
ایده و کانسپت طراحی معماری ، مفاهیمی نزدیک به هم هستند که در بسیاری از گفتگوهای معماران ، مترادف با یکدیگر به کار میروند .
از دیدگاه ویلیام پنا ، کانسپت هر چیزی است که در ذهن ، امکان پذیر و تصور کردنی باشد .
ادوارد وایت در کتاب مفاهیم پایه در معماری، بیان میکند که کانسپت ها از تحلیل مسئله حاصل می شوند.
آنها در هر مرحله از طراحی حاصل می شوند؛ با هر مقیاسی پدید می آیند و ماهیت سلسله مراتبی دارند (وایت، ۱۳۸۲، ۲۳).
مک گینتی، کانسپت طراحی معماری را به عنوان ایده هایی می داند که عناصر گوناگون را در ترکیبی کلی سازمان می دهند.
این عناصر ممکن است ایده ها، تخیلات، افکار و مشاهدات باشند .
منظور از ایده طراحی معماری ، فکر و دانشی است که در نتیجه مطالعه ، مشاهده و فهم کسب شود .
پل لازیو، فرآیند اکتشاف در معماری را شامل دو بخش میداند؛ ابتکار و شکل گیری کانسپت .
ابتکار به دنبال کشف ایده های بکر برای موضوع طراحی است. روی کاغذ آوردن کشف بصورت نوشته یا گرافیک ، که تعیین کننده مسیر اصلی توسعه پروژه خواهد بود، تشکیل کانسپت طراحی معماری است .
برایان لاوسون، کارفرما، استفاده کننده ، قانون گذار و طراح را به عنوان چهار مولد اصلی مسئله طراحی مطرح میکند .
برخلاف دارکی، رستریو و کریستیانس معتقدند لزومی ندارد مواد اولیه صرفا معطوف به راه حلهای ممکن برای طراح باشد و گاهی روابط توصیف کننده موقعیت طراحی نیز میتواند نقش مولد اولیه را ایفا کند .
اینگرید هلسینگ الماس”، بیان می کند در پیشبرد کانسپت معمارانه، چرا یک سؤال حیاتی است. کانسپت، جواب دادن به سؤال “چرا” است .
تفاوت ایده و کانسپت طراحی معماری :
در تفاوت ایده و کانسپت ، غلامرضا اسلامی به سخن هایدگر درخصوص زمینی شدن ایده افلاطون استناد کرده و ایده طراحی معماری را فراتر از برداشت های انسانی و متعلق به عالم ماورای ماده میداند.
تولد ایده طراحی معماری در ذهن طراحان، از نظر زمانی مقدم بر ساخته شدن کانسپت توسط آنهاست و ایده ها از جنس تفکراتی هستند که جایگاهشان در ذهن طراح است و وقتی بصورت یک راه حل ارائه شوند، تبدیل به کانسپت طراحی معماری خواهند شد .
با مرور موارد فوق می توان به این نتیجه رسید که ایده ، نقطه شروع معماری است اما کانسپت در مرحله بعد از ایده شکل میگیرد.
ایده ها، کانسپت ها را تولید و وادار به حرکت میکنند.
ایده ها معمولا متعدد هستند و به راه حل های ممکن برای مسئله طراحی اشاره دارند، اما کانسپت ها یک یا چند راه حل معدود هستند که از میان ایده های متنوع انتخاب می شوند و قابلیت اجرایی ترشدن بیشتری می یابد.
ایده ها، ماهیت ذهنیترو کانسپت ها ماهیت عینی تری دارند.
کانسپت ها در سطوح مختلفی از فرآیند طراحی مطرح میشوند و در مراتب مختلفی ، از یک ایده و مفهوم سازمان دهنده مثل هندسه تا موضوعات زیر مجموعه ای معماری مثل نورپردازی و یا حتی جزئیات اجرایی معماری ظاهر میشوند و این موضوع ، وابسته به نگرش کلی طراح و روش طراحی است که او برای تولید طرح به آن تمسک میجوید .
اما آنچه اهمیت دارد ، این است که کانسپت ، دلیل بیشتر تصمیمات و انتخاب هایی است که در مسیر طراحی با آن مواجه میشویم و در اختیار داشتن آن ، راهبر خوبی برای هدایت این فرآیند خواهد بود .
با توجه به نزدیک بودم مفاهیم ایده و کانسپت و ظرافت مرز تشخیص این دو واژه ، جهت پیشبرد پژوهش ، دو مرحله خلق ایده طراحی معماری و شکل گیری کانسپت در فرآیند طراحی را تجمیع نموده و از این تقدم و تاخر زمانی صرف نظر میکنیم .
روش های خلق ایده و کانسپت در معماری :
با توجه به اهمیت موضوع، تعدادی از مهم ترین نظریات مطرح شده در زمینه روش های خلق ایده طراحی معماری ، در جدول زیر گردآوری شده است.
بررسی نظریات نشان می دهد، اگرچه تفاوت هایی بین این نظریات وجود دارد و در هر بازه زمانی به اقتضای رواج سبک ها و تفکرات طراحی، تمرکز بر حوزه خاصی افزایش یافته است، اما در یک نگاه کلی می توان این روش ها را در چهار حوزه روش قیاسی، الگوواره ، منطقی و نظری دسته بندی نمود.
چهار حوزه اخیر، بسیار نزدیک به نظریه برادینت در این زمینه است.
جدول تطبیق آرا و نظریات متفاوت در خصوص روش های خلق ایده در معماری
۱- روش قیاسی :
در بسیاری از متون ، قیاس و استعاره به عنوان خلاقانه ترین روش طراحی مورد توجه قرار گرفته است.
قیاس به دنبال ایجاد رابطه عینی و استعاره، رابطه ذهنی و انتزاعی بین پدیده هاست.
بر مبنای دسته بندی ویلیام گوردن و برادبنت، می توان قیاس را به چهار گونه قیاس سمبلیک مستقیم ، شخصی و فانتزی تقسیم نمود.
١- قیاس سمبلیک : به دنبال الهام گرفتن از شکل و فرم ظاهری است. بسیاری از آثار کالاتراوا در این دسته قرار می گیرند.
۲- قیاس مستقیم : از اتفاقات ، رفتار و روابط بین اجزا برای قیاس استفاده می کند مانند آکادمی علوم کالیفرنیا اثر رنزو پیانو.
٣- قیاس شخصی: طراح خود را بجای موضوع یا بستر طرح قرار می دهد مثل ساختمان مجلس برلین اثر نورمن فاستر
۴- قیاس فانتزی : با استفاده از تکنولوژی ، به رویاهایی که در ذهن معمار است ، امکان اجرایی شدن میدهد .
ژان نوول در طراحی انسٹیٹو عرب در پاریس از همین روش استفاده کرده است. انواع متفاوت قیاس در تصویر ۲ مقایسه شده است.
اگرچه برادبیت دو مقوله قیاس و استعاره را در یک دسته قرار داده اما مک گینتی آنها را به وضوح از هم متمایز ساخته است.
کریس ایبل نیز پانزده مدل قیاس در طراحی معماری برشمرده و آنها را در دو دسته قیاس های شکلی و فرآیندی تعریف می کند.
قیاس های شکلی (شامل مدل معنوی، کلاسیک، نظامی، آرمانشهر، ارگانیک، هنری، زبان شناسانه، تجاری، هویت، خودساز) هم راستا با دسته قیاس و قیاس های فرآیندی (شامل مدل علمی، سامانه ها، نشانه ای، قاعده ای ) معادل استعاره می باشد.
دسته بندی سه گانه لازیو در خصوص مدل های ممکن برای قیاس، مدل فیزیکی، ارگانیک و فرهنگی با وجود تأکید بر تفاوت قیاس و استعاره ، آنها را در یک گروه قرار می دهد.
شناسایی منابع قیاس، عامل مهمی در متمایز ساختن گونه های متفاوت آن می باشد.
بررسی نظریات نشان میدهد که طبیعت همواره به عنوان یکی از مهم ترین منابع قیاس شناخته می شود.
الکساندر در سرشت نظم، قیاس با طبیعت را به دو گروه قیاس با ساختارهای زنده و غیرزنده تقسیم می کند .
ساختارهای زنده شامل گیاهان و جانوران و ساختارهای غیرزنده، شامل ساختارهای معدنی و غیرمعدنی و سازه هایی است که به واسطه جانوران ساخته شده اند.
انواع قیاس
۲ – روش الگوواره
در این روش، با مطالعه تاریخ و پیشینه معماری موجود در هر زمینه، به شناخت الگوها پرداخته و این الگوها که گاه با عنوان گونه، مدل و یا آرکی تایپ شناخته می شوند مواد اولیه ای برای شکل گیری معماری خواهند بود.
به دلیل شناسایی و کاربرد الگوها در این روش است که می توان واژه الگوواره را برای آن برگزید.
در اواخر قرن هجدهم، دوراند، با استفاده از نظریه های تکامل گرایی بیان می کند که ساختمان ها به تعداد زیادی گونه تقسیم می شوند و در هرگونه می توان بی نهایت تغییرات ایجاد نمود .
برخلاف گونه شناسی شکلی دوراند، کواترمیر دکانسی، بین دو واژه گونه و مدل، تفاوت قائل می شود.
از نظر دکانسی، گونه تصویری نیست که بتوان آن را کپی کرد با اینکه بتوان بطور کامل برای ساخت یک مدل از آن تقلید نمود.
بلکه گونه، ایده یا مفهومی نمادین است که در این عناصر نهفته است .
آنچه دکانسی به عنوان گونه معرفی می کند، مفهومی متافیزیک را منتقل می نماید.
او برای گونه، واژه آرکی تایپ را نیز بکار می گیرد .
آموس راپاپورت، پس از بررسی در مناطق متفاوت ، بیان می کند که شکل خانه ، نتیجه نیروهای فیزیکی یا هر علت مجرد نیست بلکه نتیجه عوامل اجتماعی- فرهنگی است .
الکساندر با معرفی روش زبان الگو، ادعا می کند الگوها، حقایق ثابت و تغییرناپذیرند که تمامی راه های ممکن برای حل مشکلات را فراهم می کنند .
این الگوها فقط از کار و تفکر معماران با برنامه ریزان بدست نمی آید بلکه از زبانی شکل می گیرد که مردم آن را بکار می برند .
معماریان نیز در توصیف رویکردهای شکلی و معنایی، از دو واژه جئوتایپ و فنوتایپ استفاده میکند.
جنوتایپ یا الگوی زیستی، به قوانین انتزاعی (روابط اجتماعی) نهفته در یک فرم فضایی اشاره دارد.
ظاهر یا جسم موجود ، فنوتایپ است. فنوتایپ در شکل های گوناگون قابل تغییر است در حالی که می توان در این شکل های گوناگون، یک گونه جنوتایپ داشت .
یورما کا نیز با مطرح ساختن دو روش گونه شناسی دگردیسی و مدل پژوهش طرح، بین این دو رویکرد تمایز قائل شده است.
از نظر او، نقطه شروع طراحی و نطفه آفرینش اثر جدید معماری می تواند یک بنای معماری موجود باشد.
گاهی نیز در این روش، گونه انتخابی موجود با تغییرات تدریجی در اجزاء به گونه جدید تبدیل می شود .
او در روش پژوهش طرح، به روش طراحی بیل هایلیرو جولیان هانسن، روش نحو فضایی ، اشاره کرده و توضیح می دهد که آنها سعی کرده اند در استفاده از سبک های تاریخی معماری ، از تقلید شکلی صرف فراتر رفته و ارتباطات اجتماعی در فضا مانند حریم ها و درجه خصوصی و عمومی بودن را مورد بررسی قرار دهند .
در تصویر۳، چند نمونه استفاده از روش الگوواره در طراحی نشان داده شده است.
استفاده از روش الگوواره در طراحی
۳- روش منطقی
روش منطقی (تصویر ۴)، روش دیگری است که بخصوص بعد از دوران مدرن مورد توجه زیادی قرار گرفته است.
در این روش، منابعی چون برنامه، سایت و اقلیم به عنوان مولدهای اولیه شکل گیری اثر مورد استفاده قرار میگیرند .
این روش بر اساس آزمون و خطا ، مطالعات طراحی و با استفاده از دیاگرام های تحلیلی به طراحی میرسد .
نگرش اقلیمی و زمینه گرایی و منطقه گرایی ( واکنش به سایت ) زیر مجموعه هایی از این روش هستند .
آنچه جنکز و یورماکا با عنوان داده نما یاد میکنند ، روشی منطقی است .
این روش طراحی که مبدع آن گروه ام وی آر دی وی است ، با استفاده از رایانه ، مدل های متفاوتی بر اساس مفروضات و داده های مختلف ایجاد میکند .
روش منطقی
۴- روش نظری
روش نظری شامل دو زیرمجموعه طراحی براساس قواعد هندسه و ریاضیات و طراحی براساس قواعد فلسفه می باشد که در جدول ۳– نشان داده شده است.
نظرات در مورد روش نظری
طراحی هندسی را می توان به دو دسته طراحی بر اساس هندسه (اقلیدسی و نااقلیدسی) و طراحی براساس تغییرپذیری شکلی تقسیم نمود.
تغییرپذیری های شکلی آنتونیادس، با عنوان روش های طراحی افزایشی (برهم گماری و بازی با مقیاس، فولدینگ، نمودار و طراحی پارامتریک)، توسط یورما کا جزئیات بیشتری می یابد.
در توضیح نظریات فلسفی ساختاردهنده ذهن معماران ، باید اشاره نمود که پس از دوران مدرن، تئوری های مورد استفاده طراحان گسترش می یابد.
کیت نسبیت، جریان های پست مدرن را در قالب ۵ پارادایم پدیدارشناسی، زیبایی شناسی امرمتعالی، نشانه شناسی، مارکسیسم و فمنیسم توضیح می دهد.
پدیدارشناسی به کنش متقابل میان کالبد و محیط اطراف آن می پردازد.
وجه فن ساختی معماری و بخصوص جزئیات عینی، توجه به کیفیات حسی مواد و مصالح، نور، رنگ ، اهمیت نمادین و بساوایی اتصالات و مفصل ها، نقش مهمی در این نوع معماری بازی می کنند.
زیبایی شناسی امر متعالی تعبیری است که میان زیبایی و امر متعالی تمایز قائل می شود و امر متعالی را با امور مهم در ارتباط می داند ، علم نشانه شناسی، زبان را نظامی از نشانه ها به شمار می آورد که وجه ساختاری و معنایی دارد.
نسبیت ، این پارادایم را شامل چهار حوزه نشانه شناسی، ساختارگرایی، پساساختارگرایی و شالوده شکنی میداند.
رویکردهای مارکسیستی که در ارزیابی مجدد شهرها و نهادهای آن بکار گرفته شد ، مسائلی را در مورد نسبت میان منازعات طبقاتی و معماری مطرح میسازد .
در این معماری ، مفاهیمی چون اتوپتیا و هتروپیا به حوزه معماری وارد میشود .
پارادیم فمنیسم نیز ، به نقش جنسیت ، نژاد و موقعیت های جنبی انسان ها در شکل دهی به معماری میپردازد .
در تصویر ۵ نمونه هایی از طراحی به روش نظری ارایه شده است .
نمونه طراحی به روش نظری
منبع : تحریریه آرچ دیسا